"ای علی، آرزو می کردم که بعد از هزاروچهارصد سال انقلاب اسلامی ما پیروز شود، حق و عدل مستقر شود، حکومتی نظیر حکومت تو برقرار گردد، عشق و محبت بین مردم انتشار پیدا کند، ایمان و عرفان در قلوب مردم جایگزین شود، طاغوتها ازبین برود، انسانها از قید و بندهای مادی و سیاسی و اجتماعی آزاد شوند، فقط درمقابل خدا سجده کنند، مدینه ی فاضله ای به وجود آید که دیگر استثمار و استعمار و دیکتاتوری و ظلم و فساد در آن نباشد، همه جا نور حق راببینیم، از همه جا زمزمه ی سبحان الله و فریاد الله اکبر بشنویم، همه استعدادهای ما بشکفد، با همه ی توان، با اخلاص و ایثار برای خودسازی و سازندگی جامعه بکوشیم.
هنگامی که دشمنی حمله کرد ، بی محابا به جنگ با او برویم و به آسانی خود را قربانی این مکتب کنیم، و دیگر دغدغه خاطر و وسوسه ای نماند.
اما ای خدا، با کمال تعجب می بینم که ظلم و ستم به نامی دیگر رخ می نمایاند، ریا و فریب و دروغ در لباس زهد و تقوا خود را می آراید تا جامعه را تسخیر کند.
افرادی ناچیز و بی تقوا با تهمت و شایعه ، شیعیان راستین علی را می کوبند تا از صحنه خارج کنند."
بخشی از دست نوشته ی شهید مصطفی چمران
چرا نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عجب جمعیتی بود. البته خیالم راحت بود. وقتی آقا می گه مردم میان، مردم میان!
نه فقط با اراده خودشون
خدا می کشونه میاره
به دست قدرت الهی میان مردم