
این روزها!
نمیدانم در من چه آشوبیست!
فقط یک تلنگر!
خیلی ساده فرومیریزم!
خسته ام ازاین نقاب!
میخواهم خودم باشم!
اما
انگار دراین هیاهو
دورو بودن بیشتر لایکــ✔ میخورد!
...................................*..............................................
+ اسب های غمگین در سرم آرام نمی گیرند ...
++من خر بوده ام ک در تمام اوقات زندگی م خواسته ام آدم قوی باشم؛ ک حتی وقتی داشتم می مردم زیر بار همه چیز؛ روی یک بلندی ایستاد صدای بلند گفت من می توانم انجامش دهم یک قطره ی اشک از گوشه ی چشمش قل خورد ... راستش را بخواهی این روزها دلم می خواهد یکی کنارم بنشید .. و آرا م بگوید اگر هم نتوانستی از پس ش بر بیایی نگران نباش .. من ب تو و توانایی های تو ایمان دارم .. یکی باشد ک بگوید می توانی ب من تکیه کنی . یکی باشد ک از این حرف ها بلد باشد ...
نمیدانم!توقع من بالا رفته! یا نه! اصلا این روزها حجم زمین را تنهایی پر کرده است...!؟
هنگامی که دشمنی حمله کرد ، بی محابا به جنگ با او برویم و به آسانی خود را قربانی این مکتب کنیم، و دیگر دغدغه خاطر و وسوسه ای نماند.
اما ای خدا، با کمال تعجب می بینم که ظلم و ستم به نامی دیگر رخ می نمایاند، ریا و فریب و دروغ در لباس زهد و تقوا خود را می آراید تا جامعه را تسخیر کند.
افرادی ناچیز و بی تقوا با تهمت و شایعه ، شیعیان راستین علی را می کوبند تا از صحنه خارج کنند."
بخشی از دست نوشته ی شهید مصطفی چمران
"ای علی، آرزو می کردم که بعد از هزاروچهارصد سال انقلاب اسلامی ما پیروز شود، حق و عدل مستقر شود، حکومتی نظیر حکومت تو برقرار گردد، عشق و محبت بین مردم انتشار پیدا کند، ایمان و عرفان در قلوب مردم جایگزین شود، طاغوتها ازبین برود، انسانها از قید و بندهای مادی و سیاسی و اجتماعی آزاد شوند، فقط درمقابل خدا سجده کنند، مدینه ی فاضله ای به وجود آید که دیگر استثمار و استعمار و دیکتاتوری و ظلم و فساد در آن نباشد، همه جا نور حق راببینیم، از همه جا زمزمه ی سبحان الله و فریاد الله اکبر بشنویم، همه استعدادهای ما بشکفد، با همه ی توان، با اخلاص و ایثار برای خودسازی و سازندگی جامعه بکوشیم.
هنگامی که دشمنی حمله کرد ، بی محابا به جنگ با او برویم و به آسانی خود را قربانی این مکتب کنیم، و دیگر دغدغه خاطر و وسوسه ای نماند.
اما ای خدا، با کمال تعجب می بینم که ظلم و ستم به نامی دیگر رخ می نمایاند، ریا و فریب و دروغ در لباس زهد و تقوا خود را می آراید تا جامعه را تسخیر کند.
افرادی ناچیز و بی تقوا با تهمت و شایعه ، شیعیان راستین علی را می کوبند تا از صحنه خارج کنند."
بخشی از دست نوشته ی شهید مصطفی چمران