و رسالت من این خواهد بود

تا دو استکان چای داغ را

از میان دویست جنگ خونین

به سلامت بگذرانم

تا در شبی بارانی

آن ها را

با خدای خویش

چشم در چشم هم نوش کنیم !

 

 

از : حسین پناهی

 

 

 

دسـتـانـم شـایـد

اما دلم نمی رود به نوشتن!

این کلمات به هم دوخته شده کجا ، 

احساسات من کجا . . .

ایـن بـار . . .

نـخـوانـده مـرا بـفـهـم . . .